آمدم تا که پریشان بشوی با غزلم
همدمم توی زمستان بشوی با غزلم
کوچهی خیس خیالات دلم را دریاب
کاشکی عاشق باران بشوی با غزلم
کاش میشد که تو در ساحل طوفانی عشق
مثل دریای خروشان بشوی با غزلم
دوست دارم که اگر حال دلت غمگین است
شاعرت باشم و درمان بشوی با غزلم
شعر من خواست که تسخیر کنم قلب تو را
قصد کردم که غزل خوان بشوی با غزلم
مهدی ملکی الف